دخترم به پيش يك ميرود
خيلي وقته كه دلم ميخواد خاطرات رو بنويسم و نميشه و حالا شروع ميكنم.... خب اتفاق خوب اول اينكه امير علي تا كمتر از دو ماهه ديگه به دنيا مياد و ما حسابي داريم خودمون رو براي وجود پسر عزيزمون آماده ميكنيم... فاطمه يكتا حسابي خوشحاله و روزها رو براي ديدن داداشش ميشماره.... براش كادو ميخره... كلي هم ذوق وسيله هاش رو داره... همون احساس خاصي كه من و همسر جان براي ورود فاطمه يكتا به خونمون داشتيم رو حالا فاطمه يكتا داره... ورود يه ني ني جديد... من و همسر جان هم با اينكه تجربه اش رو داشتيم ولي بازم برامون تازگي داره شايد چون يه جنسيت متفاوته هفتهي پيش رفتم و يه عااالمه وسيله ي نوزادي خوشگل و پسرونه خريدم... سعي كردم همه رو آبي آسموني و...
نویسنده :
مائده
20:30